شعر توسط رابطه ای مشخص در زبان از سایر ژانر های ادبی متمایز می شود: شعر، بیشتر از تئاتر یا رمان، جایی برای تمرین هنری در زبان است. این شاید بدین دلیل باشد که تاریخ شعر تا اندازه ای با تاریخ قافیه متصل است، با این وجود، شعر ترکیب نمی شود با این آخرین ذکر شده. از آنجایی که، برای مثال، تئاتر هم می تواندمی تواند قافیه بندی شود و اینکه همچنین شعرمی تواند بر عکس به صورت نثر نوشته شود. بنابراین چطور باید شعر را شخصیت دهی کرد، اگر شعر خودش را محدود نمی کند به یک روش بیان خاص؟ شعر چیست اگر می تواند به خوبی یافت شود در یک غزل از "رنسارد" Ronsard همانطور که در یک شعر منثور از بودلر Baudelaire؟آیا ما نمی توانیم در نظر بگیریم که در هر دو وضعیت یاد شده این خواسته ی یک کار فرمال با زبان است که شخصیت شعری یک متن را پایه گذاری می کند. این بنابراین تعریف ژانر شعری خواهد بود که باید به آن اضافه کرد: قافیه های منظم تا آزادی از قافیه ، فرمت فیکس تا شعر به صورت نثر و شاعران "پلیاد"Pleiade تا شاعران معاصر.