۱۳۹۰ شهریور ۲۷, یکشنبه

پ 3

پلکش می پرید
هوا سردتر شد
زمستان رسیده بود.

سقوط

تو نگاه می کنی صادقانه به کوهی که من از آن پرت شده ام
من اما سبک دارم بی وزنی را تجربه می کنم
رفتن از زمانی به زمانی دیگر را
 بدنم به ذرات باد بر می خورد و آنها را به جنبش در می آورد
کرخت می شوم و کم کم سرد
از این پایین هنوز تو را می بینم
و سایه ات را که محو دیگر حواسش به من نیست
به سایه های دور می نگرد و لرزان است
به گذشته بر گشته ام گویا
زمانی که دیگر هر دو نبوده ایم. اما کوه بوده است آنجا بی هیچ لرزشی
باید به گذشته برگردیم. 
باید باز هم به گذشته برگردیم
تاذرات مانده را جمع کنیم. تیله های سرخ و آبی را

تو نگاه می کنی صادقانه به کوهی که من از آن پرت شده ام و باز نگاه می کنی
تیله های سرخ و آبی را باید دوباره جمع کنیم


(ترجمه  ترانه سقوط از گروه animal collective)

۱۳۹۰ فروردین ۲۳, سه‌شنبه

۱۳۹۰ فروردین ۱۱, پنجشنبه

پ 1

کلمه مثل سنگ
فرو افتاد.
شاعران همه متحیر
حلزون اما همچنان راه خود را می رفت.

۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

شعر


شعر توسط رابطه ای مشخص در زبان از سایر ژانر های ادبی متمایز می شود: شعر، بیشتر از تئاتر یا رمان، جایی برای تمرین هنری در زبان است. این شاید بدین دلیل باشد که تاریخ شعر تا اندازه ای با تاریخ قافیه متصل است، با این وجود، شعر ترکیب نمی شود با این آخرین ذکر شده.  از آنجایی که، برای مثال، تئاتر هم می تواندمی تواند قافیه بندی شود و اینکه همچنین شعرمی تواند بر عکس به صورت نثر نوشته شود. بنابراین چطور باید شعر را شخصیت دهی کرد، اگر شعر خودش را محدود نمی کند به یک روش بیان خاص؟ شعر چیست اگر می تواند به خوبی یافت شود در یک غزل از "رنسارد" Ronsard همانطور که در یک شعر منثور از بودلر Baudelaire؟آیا ما نمی توانیم در نظر بگیریم  که در هر دو وضعیت یاد شده این خواسته ی  یک کار فرمال با زبان است که شخصیت شعری یک متن را پایه گذاری می کند. این بنابراین تعریف ژانر شعری خواهد بود که باید به آن اضافه کرد: قافیه های منظم تا آزادی از قافیه ، فرمت فیکس تا شعر به صورت نثر و شاعران "پلیاد"Pleiade تا شاعران معاصر.